همه در خوابیم ،
صبح که گشودم چشم بر جهان
چشمهایی که در رویا بود
چه رویای زیبایی بود
دشت هایی چه فراخ
کوه هایی چه بلند
رود هایی زیبا، پروانه ها در پرواز
بوی خوبی میآمد
بوی چمن زار ها
بوی دل پاکی از ازل
اما...
دیدم سقف گچی
پنجره ام گشوده شد بر دیوار های همسایه
نه دشتی بود نه کوهی فقط وفقط خونه بود
اسمان ر دیدم
خدا را سپاس
اسمان ابیست هنوز
ماه و خورشید را توان دید هنوز
سمیه
سمیه خانم تبادل پست و لینک موافقی؟