دختری از جنس قلم

دختری از جنس قلم

با ارزش ترین دارائیم مدادی ست که با آن رؤیاهایم را می سازم
دختری از جنس قلم

دختری از جنس قلم

با ارزش ترین دارائیم مدادی ست که با آن رؤیاهایم را می سازم

گنجشک...


گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز

بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم...

من می گریستم به اینکه حتی او هم

محبت مرا از سادگی ام می پندارد....

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:37 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

سلام کلا وبلاگ جالبی داشتی ادامه بده تا حالا برای هیچ وبی اینقدر وقت نگذاشته بودم بخونمش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد