دختری از جنس قلم

دختری از جنس قلم

با ارزش ترین دارائیم مدادی ست که با آن رؤیاهایم را می سازم
دختری از جنس قلم

دختری از جنس قلم

با ارزش ترین دارائیم مدادی ست که با آن رؤیاهایم را می سازم

هر آنچه از من بر می آمد !


گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت !
پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد !
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد !

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:36 ق.ظ http://spantman.blogsky.com

من همون گنجشکم که یه باد من و آلوده آتش کرد

سجاد پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:22 ب.ظ http://tfn.blogsky.com

برام دعا کن...
شاید تو دلت پاک باشه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد